Advertisment بحران سیل، نسبت خشکسالی و تغییر اقلیم در ایران

بحران سیل، نسبت خشکسالی و تغییر اقلیم در ایران

۴۰%

شناسنامه

نوع: 

مطلب

چکیده: 

ناصر کرمی | دانشگاه ترونهایم نروژ - اقلیم‌شناس

 

 وقوع پی در پی رخدادهای شدید اقلیمی مثل سیل و خشکسالی و ریزگرد و ... توجه مردم را به روندهای اقلیمی ایران جلب کرده است.

 

انگاره خشکیدگی ایران، که به دلایلی که در پی خواهد آمد می تواند اجماع نظر اقلیم شناسان به شمار آید غالبا مورد غفلت رسانه ها قرار گرفته است. بخشی به خاطر پیچیدگی علمی موضوع، بخشی به خاطر عدم قطعیت های ناگزیر حوزه اقلیم و البته بخشی به خاطر میل رسانه های ایران به تقلیل و ساده سازی. آنچه که در پی می خوانید اشاره مجدد به دلایل اجماع اقلیم شناسان در باره تداوم خشکسالی مستمر در ایران است و همچنین پاسخ به شماری تردیدها و نظرات مخالف در این باره.

 

۱- اینکه ایران در سه دهه گذشته به صورت معنادار و مستمر خشکتر و گرمتر شده موضوعی است به راحتی قابل اثبات. وبسایت سازمان هواشناسی آمار ماهانه بارش و دما برای تمام نقاط ایران با مآخذ هفتاد ساله را رایگان در اختیار همگان قرار داده است. برای ایجاد یک روند آماری از آنچه که در گذشته رخ داده فقط کافی است از ریاضی در حد چهار عمل اصلی بلد باشید. خلاصه اینکه ایران بین یک تا دو درجه سانتی گراد گرمتر شده و به طور متوسط بیست درصد نیز با کاهش بارش روبرو بوده است.

 

۲- اگر حوصله چنان جمع و تفریقی را ندارید نیم ساعت وقت بگذارید برای جستجو در گوگل. دو کلیدواژه خاورمیانه و تغییر اقلیم را با هم جستجو کنید. فقط مقالات دانشگاهی که توسط ژورنال های معتبر علمی منتشر شده اند را مورد توجه قرار دهید. بیش از نود درصد مقالات بر خشکتر شدن خاورمیانه در سه دهه گذشته و البته تداوم این روند در دهه های در پیش رو تاکید دارند.

 

 

۳- یک کار دیگر این است که مقالات اولین و دومین کنفرانس ملی اقلیم شناسی ایران را ببینید. در هر کنفرانس حدود صد مقاله ارئه شده. حاصل عمر اقلیم شناسان ایران در چند سال گذشته. تقریبا تمام این مقالات بر تغییر اقلیم در ایران به شکل خشکسالی مستمر تاکید می کنند.

 

۴- گفته شده که «تغییر اقلیم می تواند ایران را مرطوب تر کند». این حرف صحیح نیست چون منطق علمی ندارد و از سوی دیگر می تواند آدرس غلط به مسئولان بدهد. به صورت خیلی محدود ممکن است مثلا منطقه ای مثل چابهار به خاطر اثرپذیری از موسمی های اقیانوس هند مرطوبتر شود. اما همچنانکه گفته شد اجماع مطلق تحقیقات علمی می گوید ایران خشکتر می شود.

 

۵- بعضا از تکذیب ادعای ناسا درباره خشکسالی سی ساله ایران برای تکذیب مفهوم خشکیدگی استفاده می شود. تصور می شود کسانی که دست به چنین تکذیبی می زنند فرصت مرور سابقه این بحث را نداشته اند. سال ۲۰۱۳ یک موسسه وابسته به ناسا تحقیقی منتشر کرد با این مضمون که ۲۳ مدل اقلیمی نشان می دهند روند عمومی خشکسالی خاورمیانه «دست کم» تا بیست و هفت سال آینده ادامه دارد. چرا بیست و هفت سال؟ چون مدلها بر اساسا یک سال هدف مشخص تنظیم شده بودند. آن سال هدف می توانست بیست سال بعد یا چهل سال بعد باشد. به هر حال همه ۲۳ مدل می گفتند خاورمیانه تا سال هدف یعنی بیست و هفت سال آینده کماکان گرمتر می شود. از همان جا هشدار خشکسالی «دست کم» سی ساله در رسانه ها منتشر شد. هیچکس نگفت ناسا پیش بینی کرده خاورمیانه وارد یک دوره سی ساله خشکسالی شده. بحث این بود که تحقیقی از ناسا می گوید تا حدود سی سال آینده نشانه ای از توقف روند خشکسالی وجود ندارد. البته در حد فاصل ۲۰۱۳ تاکنون صدها تحقیق دیگر نیز بر همین انگاره تاکید کرده اند. اساسا آن تحقیق ناسا در روش و در قالب حالا قدیمی شده و دیگر نیازی به ارجاع به آن نیست.

 

۶- گفته شده «اگر ایران وارد خشکسالی ممتد سی ساله است و باز هم خشکتر می شود چرا چنین چیزی برای کالیفرنیا پیش بینی نشده؟» کالیفرنیا به نسبت خاورمیانه دقیقا آن سوی جهان است. اگر از جایی مثل تهران زمین را حفر کرده و فروتر و فروتر برویم از جایی در حوالی کالیفرنیا سر بر می آوریم! چرا آنچه که در خاورمیانه پیش بینی شده باید برای کالیفرنیا هم پیش بینی شود؟ طبق کدام منطق علمی؟

 

۷- چرا خشکیدگی؟ این بحث کمی پیچیده است. خشکسالی یک پدیده نرمال و موقت است. یعنی خشکسالی بخشی از روند معمول اقلیمی یعنی خشکسالی -نرمال - ترسالی است. هر خشکسالی موقت بوده و قطعا دوره ای به پایان می رسد. اما اگر ما تصور می کنیم خاورمیانه گرمتر و خشکتر شده و این روند همچنان ادامه خواهد داشت دیگر نمی توانیم آن را خشکسالی بدانیم. چون اولا داریم درباره پدیده ای غیر نرمال حرف می زنیم. یعنی آنچه که مطابق روندهای معمول و قابل انتظار اقلیمی نیست.

 

بعد هم اینکه چون این روند غیر قابل برگشت است نمی تواند پدیده نرمال قابل برگشتی همچون خشکسالی باشد. اساسا تیپ اقلیمی هر منطقه با معدل گیری از روندهای اقلیمی سی ساله آن قابل شناسایی است. اگر سی سال منطقه ای با دمای بیشتر و بارش کمتر روبرو بوده پس می توان ادعا کرد دچار تغییر اقلیم شده و باید تیپ اقلیمی آن را از نو تعریف کرد. خشکیدگی یعنی وضعیت غیر نرمال و غیر قابل برگشت خشکتر و گرمتر شدن اقلیم یک منطقه. یعنی منطقه به طور موقت دچار خشکسالی نشده، بلکه به طور دائم خشکتر و گرمتر شده است.

 

برای مثال می توان به نقشه ایران در دو تصویر ۱ و ۲ توجه کرد. میدانیم که ایران در سه دهه گذشته کمابیش با خشکسالی روبرو بوده، این دو تصویر نشان می دهد چنان روندی «دست کم» تا سال ۲۰۵۰ نیز ادامه دارد. یعنی هم میزان بارش در ایران کمتر از متوسط نرمال خواهد بود و هم میزان تبخیر و تعرق مبنا که اتفاقا مهمترین نقش را در شکل گیری چشم انداز دارد. میبینیم که ایران سرختر و سرختر می شود. و این اصلا خبر خوبی نیست.

 

۸- در نهایت مستندترین منبع برای بررسی روندهای اقلیمی یک منطقه گزارش های رسمی IPCC (پانل بین دولتی تغییر اقلیم) است. به طور خلاصه گزارشهای این نهاد می گوید که اثر گرمایش جهانی بر عرض های پایین دو برابر بیشتر از عرض های بالا خواهد بود. یعنی اگر اروپا تا پایان قرن دو درجه گرمتر بشود، این میزان می تواند برای خاورمیانه حتی چهار درجه باشد. به همین خاطر هم تاکنون اثر تغییر اقلیم در خاورمیانه و شمال آفریقا مشهودتر از دیگر نقاط جهان بوده (بحران آب، تنش های محیط زیستی، مهاجران اقلیمی و ...) و هم نگرانی برای آینده این منطقه افزونتر از دیگر مناطق جهان است.

 

یک شاهد اینکه در حالی که متوسط افزایش دما تحت تاثیر گرمایش جهانی برای کل جهان حدود یک درجه بوده، این مقدار برای اغلب کشورهای خاورمیانه بین یک و نیم تا دو درجه برآورد شده است. وقتی تمام خاورمیانه سریع تر از روندهای جهانی در حال گرمتر و خشکتر شدن است چرا باید تصور کنیم ایران از این قاعده جدا خواهد بود؟

 

۹- آیا اشاره به اثر تغییر اقلیم بر تشدید بحران آب در ایران باعث برداشتن بار مسئولیت از روی دوش حاکمیت خواهد شد؟ کاملا برعکس. این اتفاقا برکشیدن بحران اقلیم و محیط زیست به سطحی است که ساختار حاکمیت را به چالش می کشد. اینکه آیا سیستم موجود توانایی طراحی و اجرای یک برنامه جامع ملی برای مهار خشکیدگی ایران و انطباق آن با روندهای آتی را دارد یا نه؟ جا دارد به یکی از بندهای بیانیه پایانی توافق اقلیمی پاریس اشاره شود: انطباق با تغییرات اقلیمی فراتر از مجموعه ای رویکردهای مدیریتی و تکنولوژیک است. به واقع سطحی بالاتر از اعتنای به اخلاق در سیاست را طلب می کند چون امروز باید بسیار هزینه کنیم برای مهار مصایبی که سی یا چهل سال بعد قرار است رخ بدهند. آیا در وضعیت کنونی حاکمیت ایران آماده تن دادن به چنان سطحی از اخلاق در سیاست هست که برای مهار بحران های اقلیمی آینده به تجدید نظر در همه رویکردهای کنونی خود در حوزه هایی مثل سیاست خارجی، جمعیت، کشاورزی و ... روی بیاورد؟ پرسش دشواری است.

 

۱۰- اقلیم دانشی پیچیده است مرکب از انبوهی مولفه ها و گزاره های غیر قطعی. دقیقتر اینکه بگوییم بحث باد هواست. وقتی در عرصه عمومی در باره مولفه های اقلیمی صحبت می کنیم باید بسیار مراقب باشیم. سو برداشت عامه می تواند به سو رفتار آنها با محیط زیست بینجامد.

 

متاسفانه غیاب اقلیم شناسان در عرصه عمومی باعث شده متخصاصانی دیگر، با تخصص در حوزه هایی که مقیاس های زمان و مکان آنها تناسبی با مسائل اقلیم ندارد ذهنیت عمومی را در باره این مسائل شکل دهند. همه باید کمک کنیم برای تبیین این حقیقت که «مسئله اصلی ایران خشکیدگی است» و رویکرد غالب ما برای برنامه ریزی در باره آینده ایران باید با تمرکز بر همین انگاره انجام شود.

دسته‌بندی‌ها

موضوعی: 
جغرافیایی: 
Digg
Telegram
Blogger
Short URL: http://tinyurl.com/yxrey27u

گالری مرتبط

۴۹